زیر این شب سفید برفی
گامهایت چه کوتاه میشوند
وقتی که پاهای خیست سنگفرشها را نا مطمئن می داند
و گرسنگی بهانه ایست برای تسلیم
کاش این را می فهمیدی
که اعترافاتت هیچ ترحمی را برایت نمی خرد
قلمت را هرزه مکن
فاحشگی چیز جدیدی نیست که تو آن را کشف کرده باشی
گامهایت را محکم بگذار
زمین یخ زده است
راه طولانیست
یادش بخیر
روز اولی که برام این شعر رو خوندی