نوشتن و دیگر هیچ

هذیانات و ادبیات و گاهی هیچ

نوشتن و دیگر هیچ

هذیانات و ادبیات و گاهی هیچ

فریب

آن سکوت

آن مرد

آن ایمان

چه کسی فکر می کرد که شاید دروغ باشند

..................................

همیشه آماده بوده ام

به جز آن لحظه

که خنجری از نفرت سینه ام را شکافت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد