نوشتن و دیگر هیچ

هذیانات و ادبیات و گاهی هیچ

نوشتن و دیگر هیچ

هذیانات و ادبیات و گاهی هیچ

پیوند

  • گاهی نیز چنین ست.در این همهمه یکی با توست که غریبه اش دانی سوار بر مرکبی آهنین آخرین پیچ جاده را می رود تا با پهنای افق پیوندی جاودانه بندد و تو نمیدانی که این سوار شاهزاده سرنوشت تو بود. در این آشفته بازار بی لجام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد