زیر این شب سفید برفی
گامهایت چه کوتاه میشوند
وقتی که پاهای خیست سنگفرشها را نا مطمئن می داند
و گرسنگی بهانه ایست برای تسلیم
کاش این را می فهمیدی
که اعترافاتت هیچ ترحمی را برایت نمی خرد
قلمت را هرزه مکن
فاحشگی چیز جدیدی نیست که تو آن را کشف کرده باشی
گامهایت را محکم بگذار
زمین یخ زده است
راه طولانیست
کجایند شور چشم تاریخ نویسانی
که پاشنه آشیل را
با مدهش زخمی
به زهرناک ناوک تیری از کمان یوفرب در می نوردند
تا کتابتشان را
با تجارتی مرگباردر هم آمیزند