برخیز، دایانا
کمان برگیر، ارابه ات تو را می خواند
مهمیزهایت را دگر بار جلا ده
اسبانت،آتشین دم بر المپ سم می کوبند
برخیز، دایانا
خدایان تمدن
اولیسهای مکانیکی می آفرینند
و روح طبیعت را خفته می گیرند
برخیز، دایانا
شبانه می آیند
و طبیعت زیربنای
لانه زنبوری های سیمانی می گردد
برخیز، دایانا شبانه بیا
فارهای
اسکندریه
چشم به راهت مانده اند.