نوشتن و دیگر هیچ

هذیانات و ادبیات و گاهی هیچ

نوشتن و دیگر هیچ

هذیانات و ادبیات و گاهی هیچ

صبح بخیر آقای رییس جمهور

زنانی هستند که مادرند

آقای رییس جمهور

آنها نه به خاک کسی تجاوز کرده اند و نه در این فکر هستند

اما آنها در پس نگاه ادعای حمایت شما برای سیر کردن شکم فرزندشان تن خویش را میفروشند

اقای رییس جمهور ! آنها تن خویش را میفروشند.

اینجا ایران است؟

و رفعت اسلامی؟

سلام من دوباره برمیگردم

گیر کردم بدون هیچ شرح و توضیحی

 

دوستان امشب شعرم نمی آید

دوستان،دوستان

امشب قرارنیست که چیزی درچنته باشم . قرارنیست که محض خوشایندشما برای ارضاشدن خودم از تعریف و تمجدیدتان زوربزنم و عرق بریزم و کتابهای شعر شاعران گمنام را ورق ورق کنم تا بیتی از این و مصرعی از اون بدزدم و با جفت و جور کردن کلمات و بازی با آنها مزبله ای به عنوان شعر تحویل دهم . نه، امشب شعرم نمی آید . خوب میدانم که شما میدانید که شعر فرآیند ریزش احساسات و رسیدن ناگهانی به یک الهام یا یک نگاه است . درهنگامی که به سراغمان میآید، دست خود ما نیست . زمان می ایستد و ابدیت آغاز میشود و ما شاعر میشویم . شما میدانید و من هرگز لازم نمیدانم که شعری بسازم . شعر ساختنی نیست . الهام است ،نور است ،نوعی پیامبریست.و من هرگز لازم نمیدانم که بگویم من N سال است که شعر میسرایم و عضو انجمن شاعران مرده کوچه حسن آقا اینها هستم . چون ناگهان میبینم که دخترکی 5 ساله به چنان الهامی از سیب میرسد که N سال سرودن مرا به باد فنا میدهد. شعر ماشین نیست که بگویم من 30 سال است که راننده هستم و جاده را مثل کف دستم میشناسم . شعر جرقه است ، نور است و شاعر تنها شکارچی این لحظه . پس من امشب خاموش میمانم و دلم را به شما یاران میسپارم تا هرکجا که میخواهید ببریدش . دوستان ، امشب نوبت من نیست چون من امشب شعرم نمی آید .

خلاص.